۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

مگه تموم عمر چند تا بهاره

با هفتاد و یک بهار رفت.
بهارهای خانه ی پدریش. با شکوفه های انار و گلابی و حوض و تخت توی خیاط.
الف لام واو چه........نوبرانه ی آلوچه خواستنش از باباش
بهارهای معلمی با پیراهن های گلگلی دست دوزش
بهار های معلمی با مانتو و مقنعه و کادوهای کله گچی 12 اردیبهشت
بهار توی حیاط کوچیکه ی مهدیه و گلهای اطلسی
بهار توی حیاط بزرگه ی کوچمشکی و گلهای کوکب و آهار
بهار رو به روی تپه سرسبز عباس آباد از پشت پنجره های بیمارستان بهشتی...

۲ نظر:

  1. نیلوفر جان عالی بود،عالی
    الان م یه جاییه که بهاره.همیشه بهاره.
    پر از جوی آب و درختای بلند و...
    هوای تازه!

    پاسخحذف
  2. جاشون سبز نیلو جدیده.
    مامانا هر جا باشن، بهاره.

    پاسخحذف